سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 97
بازدید دیروز : 149
کل بازدید : 313558
کل یادداشتها ها : 189
خبر مایه


 

صورتحساب

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد . 
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :

صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان 
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان 
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان 
بیرون بردن زباله 1000 تومان 
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان ! 

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است 

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:
مامان ... دوستت دارم 

آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!! 

قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان انها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.

نتیجه گیری منطقی: جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!! 
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه12.000 تومان !!!

 


+ سلام سان بر شما مبارک سال خوبی داشته باشید. یه سری هم به ما بزنید






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ